یکی از مشکلات رایج قرن حاضر مسئلة خشم و عصبانیت است. در واقع بسیاری از اشخاص به دلایل شناخته شده و یا ناشناخته درگیر بحران خشم هستند. اما به راستی خشم چیست؟ علل و ریشه های عصبانیت ما چیستند؟ تظاهرات خشم چگونه اند؟ عملکردهای رایج ما پیرامون خشم چیست؟ و در نهایت چگونه می توان با خشم برخوردی مناسب داشته باشیم؟ هدف این مقاله پاسخ به سؤالات فوق است، از این رو بخشی جداگانه را در پاسخگویی به سؤالات فوق اختصاص میدهد.
برای خواندن بیشتر به دنباله نوشته بروید
- تعریف خشم
خشم بنابر تعریف برانگیخته شدن عواطف جریحه دار شده است. اگر چه نقطة آغاز این برانگیختگی عواطف و احساسات ماست اما دامنة تأثیر آن به فکر و بدن ما نیز سرایت میکند. به عبارت دیگر خشم همة ابعاد وجود ما را در بر میگیرد.
- علل و ریشههای خشم
علل فیزیکی: عدم تعادل هورمونی می تواند منجر به خشم شود. پرکاری غدة تیروئید و ترشح بیش از حد هورمون تیروکسین از عوامل رایج بروز خشم و عصبیت است. خانمها در دوران قاعدگی به علت بر هم خوردن تعادل هورمونی در معرض عصبانیت قرار میگیرند. از جمله عوامل دیگر رایج می توان به خستگی اشاره کرد. هر چه سطح خستگی شخص بیشتر باشد، امکان تجلی خشم فراتر می رود. شایان ذکرست که زیگموند فروید خشم را یکی از گرایشات (Drive) ذاتی انسان میداند. برای فروید خشم جزئی از تار و پود وجود ماست. ما همانگونه که در حالت طبیعی با دست و پا به دنیا می آییم، با خشم نیز زاده میشویم.
- علل شخصیتی
برخی اشخاص بیشتر از افراد دیگر واکنش خشم را بروز می دهند. از این رو، روانشناسان معتقدند که خشم می تواند ریشه در شکل گیری خاص شخصیت افراد داشته باشد. اشخاصی که از حساسیت های بالاتری برخوردارند و به اصطلاح زود رنج اند، طبیعتاً بیشتر خشمگین میشوند. بنابراین در این حالت باید به درمان حساسیت شخص پرداخت. همچنین افرادی که درجة اضطراب بالایی دارند، بیشتر عصبانی میشوند.
- عجز (Frustration)
عجز یکی دیگر از عوامل رایج شکل گیری خشم است. هنگامی که به صورت مرتب موانعی غیر قابل عبور در مسیر حرکت مان ایجاد میشود به گونه ای که دیگر قادر به برطرف کردن آنها نیستیم، خشمگین می شویم. بنابر این در این حالت باید به چاره جویی چگونگی برخورد خود با این عوامل بپردازیم زیرا که خشم ما در واقع نه علت بلکه معلول این عوامل است.
- بی عدالتی
پر واضح است که نمایش ظلم، استثمار و پایمال کردن حقوق انسان ها، خشم ما را برمی انگیزاند.
- روابط جریحه دار شده
بخش عمدهای از خشم، ریشه در روابط آسیب دیده ما با دیگران دارد. برای درمان خشم باید آن روابط اصلاح گردند.
- تظاهرات خشم
به هنگام عصبانی شدن، چهره بر افروخته میشود و فرکانس گفتار تغییر میکند. گاه نفس های شخص تندتر میشود. کلام فرد عصبانی بوضوح قابل تشخیص است. اگر این تجلیات جزء مظاهر طبیعی خشم باشند، میتوان به تجلیاتی اشاره کرد که در ظاهر قابل تشخیص نیستند اما در واقع مؤید خشم شخصاند.
از جمله این عوامل میتوان به غیبت کردن اشاره کرد. غیبت را می توان انتقامی ظریف و زیرکانه دانست که ریشه در خشم فرو خورده فرد دارد. زمانی که نمی توانیم آشکارا ناراحتی خود را به دلایل گوناگون ابراز کنیم، به غیبت متوسل می شویم. در واقع غیبت می تواند ابزار ابراز خشم ما باشد. گاه نیز خشم خود را با بیان شوخیها و جوک هایی ابراز میکنیم که در آنها فرد مورد خشم ما به باد تمسخر گرفته میشود. همانگونه که گفته شد این نوع تظاهرات در وهله اول از دید دیگران معرف خشم نیستند اما به واقع طرق متفاوت ابراز عصبانیت ما هستند.
- عملکردهای رایج پیرامون خشم
انکار: بسیار دیده شده است که اشخاص عصبانی منکر عصبانیت خود هستند. این واکنش گرچه ظاهراً گاه خبر از تعادل عاطفی ما در مقابل دیگران می دهد اما معرف حقیقت نیست و توسل دائم به آن می تواند صدمات بسیاری به ما وارد کند. خشم فرو خورده می تواند به زخم معده، فشار خون بالا، ترس و اضطراب شدید و گاه حملات قلبی منجر شود.
- سرکوب
در این واکنش شخص خشم خود را به لایه های تحتانی روح و روان خود منتقل میکند زیرا که نمیتواند با آن روبرو شود. علاوه بر تأثیرات جانبی بسیار مخرب بالا، خشم سرکوب شده می تواند در دراز مدت به کینه و تلخی عمیقی منجر شود که نگرش فرد را نسبت به خود و محیطش به طرز منفی تحت تأثیر قرار دهد.
- انفجار مستقیم (خشم فعال)
مهمترین قربانی این واکنش است که مورد خشم ما واقع میشود. گاه آسیب های فیزیکی و روحی روانی آن هرگز از خاطره پاک نمی شود. انفجار خشم همانند آتشفشانی است که مواد مذاب آن جز ویرانی اطراف خود ثمره دیگری به بار نمی آورد.
- خشم منفعل
همانگونه که ذکر شد خشم می تواند خود را در تمسخر دیگری، ترور شخصیت و همچنین انتقادهای ظریفی که در پی ضربه زدن به شخص اند بروز دهد.
- برخورد مناسب با خشم
راهکارهای زیر تا حد قابل توجهی می توانند به برخورد مناسب با خشم بپردازند.
- پذیرش: پذیرش نقطة آغاز برخورد با خشم است. منظور از پذیرش آن است که در وهله اول واقعیت وجود خشم را در خود رد نکنیم.
- تمدید خشم: پس از پذیرش عصبانیت خود، باید به خشم قدری زمان بدهیم. این عمل همچون سرد کردن ماشینی است که تازه جوش آورده است. راههای پایین آوردن تدریجی نقطة جوش خشم در اشخاص مختلف متفاوت است. برخی دوش بگیرند، عدهای پیاده روی میکنند. برخی دیگر هیزم خرد می کنند. برخی موسیقی گوش می دهند و... به عبارت دیگر، این مرحله ما را آماده ارزیابی صحیح خشم خود میکند.
- ابراز: پس از پایین آمدن قابل توجه نقطة جوش و ارزیابی علل خشم، باید ناراحتی خود را با شخصی که از او عصبانی شدیم در میان بگذاریم. پایین آمدن سطح خشم به ما کمک میکند که ضمن ابراز ناراحتی به سخنان شخص دیگر گوش دهیم و به عبارتی تفسیر او را نیز از وقایع دریابیم. میتوان ناراحتی خود را در فضایی توام با احترام بیان کرد.
- ارزیابی خشم: در این مرحله ما به بررسی علل و ریشه های خشم خود می پردازیم. خوب است که از خود بپرسیم چرا عصبانی شدم؟ آیا زود نتیجهگیری نمیکنم و درگیر قضاوت عجولانه نشدم؟ آیا انتظارات معقولی دارم؟ آیا چیزی در من وجود دارد که حس ترس و حقارت مرا بالا میبرد و در نتیجه مرا خشمگین میکند؟ به عبارتی دیگر آیا نقطة آغاز خشم من دیگری است و یا مسائل درونی خودم. مرحلة ارزیابی وسعت دید ما را نسبت به خشم افزایش میدهد.
- نتیجهگیری
خشم را بجای انکار و سرکوب باید پذیرفت و ابراز کرد. ابرازی سازنده که در آن هدف نه تخریف دیگری بلکه بیان و رفع آسیب های عاطفی است.
منبع:لینکستان کپی رایت/ipendar