حوصله ندارم اما همه ي قصه رو ميگم/
همه ي قصه رو حتي اونجايي كه دوست ندارم/
بزار صحبت كنيم اين بار / جاي اينكه بنويسيم /
راجب دو جين سوال و يه سه نقطه ي بد خيم.../
ميدونم كه ديگه مردم/مرگ من موقتي نيست/
اين جواز دفن و كفنه/ يه صداي لعنتي نيست/
تويه اين بهبه ي شك /وسط اين همه بحران/
خودمو گوشه ي اسفالت جا گذاشتم تو اتوبان../
ژست بي خوابي و منگي واسه من نگير دوباره /
كسي كه جلوت نشسته عصبي و لت و پاره/
من ديگه اصلا نميخوام تيغو رو رگم بسرم/
پايتخت دود و گوگرد ! قهرمان قصه هايم...
------------------------------------------------------------------
تنهایی ... دیوار ... قهوه های سر رفته از حوصله ام
اتاقی که چهار تاق باز ، روی من خوابیده
چشم هایی که از ساعت ، کار افتاده ترند
و شانه های تو ، که زیر بار ِ باران نمی روند
باید گریه ام را روی بی کسی هایم تنظیم کنم
و این یعنی تنهایی
منبع:لینکستان کپی رایت/ستاره ای از آسمان