آخ...دلم...
آروم نداره...قرار نداره...محکوم شدم به گناه های ناکرده و تاوانش دل کندن از عشقم شد...
باید ازش دل بکنم و برم...
داره عذاب میکشه و بودن من داره باعث میشه ذره ذره نابود بشه...
هر روز بیشتر از قبل بغض فرو خورده رو توی صدا وچشماش حس کردم...
چقدر دوستش دارم.چقدر عاشقشم...
آخه خدا چرا من نباید "او" رو نداشته باشم...
منبع:لینکستان کپی رایت/دانشجو