بعضی شبا که خوابم نمی بره، یه جوری که مغزم بشنوه می گم:
خوب! برم یه کتابی بیارم بخونم…
هیچی دیگه، اصلا بیهوش می شم!
ﻗﺒﻠﻨﺎ ﯾﺎﺭﻭ ﻣﻴﺮﻓﺖ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺩﺧﺘﺮﻩ ۱۵ ﺳﺎﻝ ﻣﻨﺘﻈﺮﺵ ﻣینشست
ﺍﻻﻥ ﻧﻤﻴﺸﻪ ﺗﺎ ﺳﺮ ﻛﻮﭼﻪ ﺑﺮی ﻣﺎﺳﺖ ﺑﺨﺮﯼ
امشب پر از بغضم رفیق ، شانه ات ساعتی چند ؟؟
چی ؟؟ ۵۵۰۰ ؟؟ چه خبره ؟ مارو بگو به تو میگیم رفیق … نخواستیم آقا
ادددددددددددددددددددددامه رو از دست ندددددی
دختر داییم ۴سالشه اومده میگه : باست نقاشی تشیدم !
من : عزیزم بده ببینم !
دختر داییم : منو دوش دالی ؟
من : معلومه جیگر !
دختر داییم : خیل خب ! این تویی اینم منم … اینام بچه هامونن !
من ۴سالم بود با شب اِدراری دست و پنجه نرم میکردم !
اینایی که میگن با پوست خود مهربان باشید ،
اینا لذت ترکوندن جوش رو نچشیدن !!
یه سری آدما هستن که وسط امتحان بهت میگن فلان سوال رو برسون،
تو هم با هزار مشقت جواب اون سوال رو بهش میرسونی
بعده اینکه جواب سوال رو مینویسه بهت میگه مطمئنی درسته؟
ای کاش مجازات قتل اعدام نبود !
اون موقع بهش نشون میدادم جواب سواله درسته یا نه !
دکمه روشن کردن کولر باید همه جای خونه باشه
دکمه خاموششم تو انباری زیر دبه سیرترشی
واسه اینکه دست بابا بهش نرسه !
حشره کش خالی کردم تو اتاقم
من سر درد گرفتم دارم میمیرم
پشه هه رو آینه اتاقم وایساده داره شاخکاشو مرتب می کنه!
به دوستم می گم کیف پولت چقدر قشنگه
می گه چرم مشهد عموم از آلمان برام آورده!
فک کنم اگه پیاز بفهمه که کیلویی ۳۵۰۰ تومنه از خوشحالی تبدیل به اناناس بشه
یارو مخاطب خاصش زنگ زده با گریه میگه پویا میخوان منو از تو جدا کنن ، داره واسم خواستگار میاد !
پویا نمیدونم قراره چی بشه ؟!
وااااای خدای من اگه جوابم مثبت باشه چی ؟ هیچوقت خودمو نمیبخشم !
من o_O
خواستگار ^_^
اسماعیل فلاح خبرنگار اعزامی صدا و سیما
یه شب خونه تنها بودم یهو صدای خنده از حیاط شنیدم ، گفتم برم بیرون ببیم کیه …
رفتم تو حیاط و چند متری رفتم جلو وایسادم بازم دیدم میخنده ، بازم یه خرده رفتم جلو وایسادم ، بازم صدای خنده اومد !
داشتم خودمو خراب میکردم ولی بازم رفتم جلو …
الان فهمیدین حیاطمون بزرگه یا بازم برم جلو ؟؟؟
ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻋﺰﻳﺰﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺰﺩ انتخابات ﺷﺪﻥ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﻗﺪﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺪونن !
ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻧﺎﻣﺰﺩﻱ ﺧﻴﻠﻲ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺷﻴﺮﻳﻨﻴﻪ …
نمیدونم چرا دخترای امروزی از سایز کله شون راضی نیستن !
حتما باید یه قابلمه یا زودپزی چیزی بزارن زیر روسریشون تا سرشون بشه اندازه گنبد امامزاده داود
به لقمان گفتند با چی میای اینترنت ؟
گفت : با بی ادبان !
این که بعضی وقتا با خودم تو خونه حرف میزنم خیلى عجیب نیست ولى اینکه گاهى وسطاش میخندم زیاده رویه دیگه نه ؟
یکی از تفریحات دهه شصتیا و هفتادیا این بود که به یکی میگفتن پیشونیتو پاک کن و در همین حین چونشونو میخاروندن ، بعد اون یارو گیج میشد چونشو پاک میکرد !
یادش بخیر بچه بودیم این متر آهنی ها رو میگرفتیم سیخ میبردیم بالا بعد میشکست افسرده میشدیم !
منبع:لینکستان کپی رایت/ققنوس69