صبح صادق
سخن از غیب جاری شد محمد را صلا در داد
همان وحی خداوندی به آرامی و بی فریاد
نبی الامجد الاشرف اباالقاسم پیمبر شد
چه زیبا در مقام قرب حتی از ملک سر شد
جهان فهمید احمد در اقیانوس توحید است
سحرگه در جوار حق قبای عشق پوشیدست
محمد فخر عالم گشت و دین از نو هویدا شد
قلم چرخید و نام نو برای عشق پیدا شد
کنون جبریل هم صحبت برای خویش پیدا کرد
سحرگه انس این دو در میان کوه غوغا کرد
حرا امروز از شادی بنام خود می بالد
فلک هم نام احمد را رسول ا... می خواند
دگر امروز خون تازه در رگ های اسلام است
فراخ سینه احمد تجلی گاه پیغام است
بخوان احمد بخوان حتی اگر مکتب نمیدانی
بخوان تا از در اعجاز علم ماسوا دانی
بخوان ای صبح صادق اقرا بسم الرب
خدا احسنت میگوید درون سینه ات امشب
فروغ مشرق و مغرب بخوان مکتب نیازی نیست
بخوان تردید را کم کن بجز این ساز سازی نیست
منبع:اشعار علی لاریجانی