شب سرديست ، دلم دیده تر می خواهد
دل ِ آشفته من از تو خبر می خواهد
قهوه و شعر و خيال ِ تو و این باد خنک
باز لبخند بزن ، قهوه شکر می خواهد
امشب آبستنم از تو غزلی شور انگيز
باخبر باش که این طفل پدر می خواهد
غارتم کرده ای و خنده کنان می گویی
صید دل از کف یک سنگ هنر می خواهد
ترس در جام دلم ریخت، در این راه اگر…؟
یادم آمد سفر عشق جگر می خواهد
صفورا یال وردی
-------------------------------------------------
به نام او ...
شعر بالا کار یکی از بهترین دوستامه ....
بهش افتخار می کنم با این قلمش
گفتم یه جسارتی بکنم و پا ورقی این شعر یه چند خطی از دلتنگیامو
مشق کنم
می دونم شعر انقدر زیباست که عیب نوشته های منو می پوشونه
--------------------------------------------------
به نام او ..
سر در گریبون
کنار پیاده روی خسته ی باورن خورده
با نگاهی خیس و پژمرده
آشفتگی هایم را با آسمان می پاشم
و می دانم
دیگر کسی عاشق نمی شود
تا طلسم آشفتگی های
این مرد تنها
با نگاهت
بشکند ........
فاطمه قهرمانی......
----------------------------------------------------------------
یواش گفتم دوستت دارم
واسه اینه که نشنیدی
منبع:لینکستان کپی رایت/ستاره ای از آسمان
کپی برداری فقط با ذکر نام شعرا مجاز می باشد.